حرف حساب

حرف حساب

دراین وبلاگ فقط حرف حساب گفته می شود,حرف حساب دارین بفرمایین!
حرف حساب

حرف حساب

دراین وبلاگ فقط حرف حساب گفته می شود,حرف حساب دارین بفرمایین!

برنامه نویس ومهندس

یک برنامه نویس و یک مهندس در مسافرتی طولانی کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه نویس رو به مهندس کرد و گفت: «مایلید با همدیگر بازی کنیم؟» مهندس که می خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره گرداند. برنامه نویس دوباره گفت: «بازی سرگرم کننده ای است. من از شما یک سؤال می پرسم و اگر شما جوابش را نمی دانستید 5 دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سؤال می کنید و اگر من جوابش را نمی دانستم 50 دلار به شما می دهم.» این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه نویس بازی کند. برنامه نویس نخستین سؤال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون این که کلمه ای بر زبان آورد دست در جیبش کرد و 5 دلار به برنامه نویس داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتی از تپه بالا می رود 3 پا دارد و وقتی پایین می آید 10 پا دارد؟» برنامه نویس نگاه تعجب آمیزی کرد و سپس به سراغ رایانه قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آن گاه از طریق مودم بی سیم رایانه اش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز به درد بخوری پیدا نکرد و ....
بالاخره بعد از سه ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و 50 دلار به او داد. مهندس مؤدبانه 50 دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه نویس بعد از کمی مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سؤالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون آن که کلمه ای بر زبان بیاورد دست در جیبش کرد و 5 دلار به برنامه نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.